نسلی ديگر
Wednesday, June 15, 2005
hijexrp243 _ این روز ها
هشت سال پيش خنديدن جرم بود .سوت زدن ودست زدن .همه بايد اخم ميکردند بو می دادند و لباس پاره پوره تنشان ميکردند تا در سر زمين انقلاب زده حق زندگی داشته باشند .
خنده را خاتمی به ميان مردم آورد . همو او بود که اولين بار به روی مردم خنديد و با ديدن همين خنده بود که مردم جرات کردند کمی شادی خود را نشان بدهند . حالا همه کانديداها جا و بی جا می خندند و عکسهای جورا جور ميگيرند و حرفهای خاتمی را می زنند کمی عريان تر ، کمی باز تر ...حتی اقايان رضايی و قالی باف هم می خندند ولباسهای شيک می پوشند . من دلم می خواست به اقای اصفی بگويم که اين هيچ بد نيست که اقای قاليباف شيک پوش است فرق نميکند از چه کسی اين را اموخته باشد اما اين حداقل احترامی است که ادم می تواند به بينند ه خود بگذارد پاکيزه گی و مرتب بودن ...
تازه همه چيز از نو شروع می شود انگار .
نمی دانم كسی جريان مستراحهای فرنگی يادش هست .
اول انقلا ب مستراح فرنگی ضد انقلا ب بود و اگركسی بيمار بود و نمی توانست روی مستراح های خودی قضای حاجت كند بايد می رفت مجوز پزشكی ميگرفت كه ناتوان است و فلان و بهمان . اما حالا می دانيم كه درتمام خانه های اقايان مستراح فرنگی حرف اول را می زند ....و مردم هم به بركت گذشت زمان و تغيير وضعيت اقايان می توانند توی هر مستراحی كه می خواهند بشاشند
من خيال ميكنم تمام چيزهايي كه روزگاری مردم داشتند و از آنها گرفته شد دوباره دير يازود به انها بازگردانده خواهد شد و تنهامی ماند همان چيزی كه از اول هم نداشتند و انقلاب هم به كمك همين مسله پا گرفت .
من فكرميكنم روشنفكر واقعی هنوز راه درازی دارد تا به خواسته های خودش برسد. روشنفكر واقعی درست دارد می آيد سر خط . بله نقطه سر خط .
* * * * *
نقل از وبلاگ " منیرو روانی پور "
:: posted by فرداد صفاییان, 9:19 PM