نسلی ديگر

Monday, April 11, 2005

233 _ خنده

233 _ خنده

به چرک می نشیند خنده ،
به نواز زخم بندیش ار ببندی
رهــــــایش کن

رهایش کن،
اگر چند قیلوله دیو آشفته میشود

چمن است این ، چمن است
با لکه های آتش خون گل
بگو چمن است این ،
تیباج سبز میرغضب نیست

حتی اگر دیری است تا بهار بر این مسلخ برنگذشته باشد
تا خنده مجروحت به چرک اندر ننشیند

رهایش کن
چون مـا ، رهایش کن
با تشکر از : صورتک خیالی

:: posted by فرداد صفاییان, 8:44 PM