نسلی ديگر
Wednesday, March 02, 2005
رد پا
ساحل ماسه ای دریا زیر پای عابرین ، سکوت خویش را از دست میدهد .
با هر عبور ، " ردی " بر آن به یادگار گذاشته می شود ، که نمایشگر یک " زندگی " است .
مجموعه این " رد پا " ها ، " صافی " و " آرامش " را از ساحل باز میستاند .
رد پاهایی که هرکدام بطور نا منظم بر جای مانده اند و بسیاری نیز سعی در محو آثار قبلی دارند .
ساحل منتظر میماند تا موج دریا بار دیگر او را در آغوش گرفته ، آثار رد پای انسانها را از کالبدش بشوید ، تا دوباره پاک شده و به آرامش نخستین باز گردد .
در این میان هرچه رد پا " عمیق تر " باشد ، اثرش طولانی تر بوده و دیرتر پاک خواهد شد .
ساحل دریا مالامال است از رد پاهای گنگ و درهم که به مرور زمان در یکدیگر ادغام شده و بسختی از هم قابل تمیز هستند .
فقط طوفان می تواند دریا را بشوراند تا ساحل را بشوید و دوباره همان ساحل آرام و صاف و آرامش بخش شود .
به همان زیبایی نخستین !
* * *
" روح " و " قلب " آدمیان نیز بسان ساحل دریاست !
هرکسی با گذر از زندگی ما ، " ردی " باقی میگذارد .
هرچه این اثر عمیقتر باشد ، زمان طولانی تری برای کمرنگ کردن و یا محو آن لازم است .چه بسا با کنده کاری و حک شدن روی قلبمان ، حتی با گذشت زمان و عبور افراد دیگر نیز پاک نشود .
تفاوت چندانی هم ندارد که این اثر از عشق باشد یا کینه و نفرت !
گفتی به روزگاران ، " مهری " نشسته بر دل
گفتم بیرون نمیتوان کرد ، " حتی " به روزگاران
تفاوت قلب آدمیان و ساحل دریا در آنست که با فرو نشستن طوفان ، دیگر اثری از هیچ ردی بر ساحل بجای نخواهد ماند و ساحل پاک و صاف خواهد شد .
ولی آدمیان با گذشتن از طوفان های زندگی ، قادر به صاف کردن قلب خود نیستند و هنوز رد پای افراد بسیاری در آن دیده می شود .
خوشبخت کسی که آثار بجای مانده در روحش از افرادی باشد که " شادی بخش لحظاتش بوده و به او آرامش عطا کرده اند "،
حتی اگر دیگر نباشند !!
138312121715
:: posted by فرداد صفاییان, 5:16 PM